زنگها برای که به صدا در میآیند....
یکی از اتّفاقات خوبی که اخیراً در جامعهی کوهنوردی روی داده، انتصاب یک بازرس اونم از نوع خوبشه. بازرسی نه از نوع پلنگ صورتیش و نه از نوع بینوایانیش. بلکه بازرسی که هم میدونه چیکار کنه و هم دلش با هیچ لابی و رانت و فراکسیونی نیست، الّا فراکسیون کوهنورد جماعت. سیّد مرتضی موسوی ملقّب به سیّد، مردیه که تقریباً همهی کوهنوردا از کوچیک و بزرگ میشناسنش، قدیمیا از دوران قبل از 70 که سری توی فدراسیون از سرا جدا داشت و جدیدیا هم لااقل از زحماتی که تو مجلّهی کوه میکشه. قصد ندارم از وجناتش تعریف کنم که به اندازهای هست که خود ببوید. امّا این اواخر کاری کرده کارستون، میپرسید چیه؟ عرض میکنم.
سالها بود که هر رئیس فدراسیونی لااقلّ در کوهنوردی، روز انتخاب، 7 تا رأیِ هلو برو تو گلو داشت که بدون هیچ دغدغهای به نفع خودش مصادره میکرد. البتّه نه بصورت عدوانی! بلکه هفت نفر از بین داوران، مربّیان، نمایندهی گروهها و باشگاهها بنابر سلیقهی خودش انتخاب میکرد و روز مجمع عمومی، خوب این منتخبین هم به منتخب خودشون!! رأی میدادن. پس هر رئیسی میدونست که هیچّی نباشه لااقل 7 تا رأیِ داخل صندوق به نام اون مزیّن شده. بگذریم، این آقا سیّد وقتی اومد تو گود، با پیشنهادی که داد و مصوّبش رو ـ البتّه نه همچین راحت ـ از هیئت رئیسهی فدراسیون گرفت، کاری کرد که حالا داره صداش درمیاد. بله با تلاشِ این بندهی خدا، انتخاب اون منتخبین هم انتخاباتی شد.
امروز (دوشنبه 21 آبان 86) روز اوّل این انتخاباتِ پیش از انتخابات بود، روزی بود که داوران بینالمللی گرد هم جمع شدند و یکی رو از بین خودشون انتخاب کردند. نتیجه رو حتماً تو وبگاه فدراسیون خواهید دید. به هر حال خوب یا بد، درست یا غلط، یکی از اون هفت نفر انتخاب شد. هر چه باشه اوّل کار همیشه همهی کار میزون نیست. فردا (سهشنبه) هم سه نفر دیگه انتخاب میشن و دوشنبهی هفتهی دیگه (28 آبان) 3 نفر دیگه و پروندهی این کار هم بسته میشه. امّا حالا کمی جدّیتر صحبت کنیم...
شاید گرفتاری یا حتّی دغدغهی بسیاری از کوهنوردان در جامعهی نه چندان کوچکشان، لااقلّ تا جایی که نمود ثبتشده دارد، مسئلهی انتخاب اصلح برای سکّانداری کشتی کوهنوردی کشور است. این مقوله در بسیاری از موارد تبدیل به عصبیّتهایی نیز شده و شاید گاهی پا را فراتر نیز نهاده است. سرخوردگیهای فردی و جمعی، شاید به دلیل روح لطیف کوهنوردان، عنادورزیهای گاه بدون دلیل، اعتراضات درست، نقدهای تند و آتشین و دیگر مقولهها در بیشتر موارد نشأت گرفته از این بحران است. جامعهی کوهنوردی کمی با دیگر جوامع ورزشی، البتّه اگر کوهنوردی را بتوان ورزش صرف دانست، فرق میکند. این تفاوت نه به دلیل اینکه فکر میکنیم تافتهی جدا بافتهایم، خیر، بلکه به این دلیل است که محیط فعّالیّت کوهنوردان بسیار شبیه به محیط واقعی زندگی بلکه شاید خود عرصهی زندگیست. کوهنوردان در یک برنامهی در حال اجرا با یکدیگر زندگی میکنند. و گاه حتّی کنار یکدیگر میمیرند...
این واقعیّات، ایشان را آنقدر به موضوعات اطراف خود حسّاس نموده یا مینماید که گاه حتّی توقّعی بیشاز معیارهای روز جامعه از اطرافیان دارند. گاه آنقدر در دوستی جلو میروند که گویی پارهای از یک اندامند، و بالعکس گاهی آنقدر دشمن میشوند که گویی انسانِ درونشان سالهاست که مرده. بههرروی این خصوصیّات باعث شده تا این جامعه آنچنان هم قابل پیشبینی نباشد.
بحرانِ انتخابات از مقولههایی است که شاید در صورت کنونی آن نه تنها صحیح نباشد، بلکه عملاً با واقعیّت نهفته در کلمهی انتخابات بسیار فاصله داشته باشد. این نکته که هراز چندگاهی از گوشه و کنار شنیده میشود که نگویید انتخابات، بلکه بگویید انتصابات، زیاد هم دور از حقیقت نیست. البتّه قصد ندارم که جنجالآفرینی کنم و یا حتّی نبشِ قبری انجام دهم. فقط میخواهم بگویم که اگرچه انتخابات درصورت کنونی با اصل کلمهی آن تفاوتهای فاحشی دارد، امّا بالاخره در شکل کنونی آن نیز غنیمتی است که به بهای بسیار بهدست آمده است. در یک نگاه ساده میتوان اینگونه تحلیل کرد که اساسنامهی فدراسیونهای ورزشی آماتوری کشور، نیاز به بازنگری بنیادی داشته باشد، چرا که درحقیقت بازمانده از دورانی است که در آن حرفی از انتخابات نبود و همه چیز در انتصاب خلاصه میشد. متولّیان امر بهظاهر در گذار از انتصاب به انتخاب وضعیّتی را تثبیت کردهاند که الامر بینالامرین است. وضعیّتی که که از انتصاب فاصله گرفته ولی با انتخاب به معنای واقعی نیز فاصله دارد. به هر روی تجزیه و تحلیل اساسنامهی کنونی خود فرصتی میطلبد که شاید پیش آید. امّا در وضعیّت کنونی بهترین کار چیست؟ نمیدانم. امّا اگر فعلاً کاری نتوان کرد، شاید بشود امید داشت که این کاروان آرامآرام به مقصد برسد. یادمان باشد که در جامعهای زندگی میکنیم که نیاز به بسترسازی فرهنگی در همهی ارکان آن بهچشم میخورد. شاید میباید در جامعهی کوهنوردی و کوهنوردان هم تغییراتی بنیادی و زیرسازیهایی ماندگار انجام داد. در هر حال فعلِ انتخابات حتّی بهصورت کنونی آن را نیز میباید به فال نیک گرفت و امیدوارانه در راه رسیدن به قلّه گام برداشت.