سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه‏ کوهنوردان ایرانی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند...

 

سر اِدموند پرسیوال هیلاری Sir Edmund Percival Hillary، فاتح قلبهای کودکان و مردم فقیر نپال، بعداز سالها زندگی پرافتخار و پربار، در سنّ 88 سالگی بلندترین قلّه‏ی جهان آفرینش را صعود کرد. قلّه‏ای به نام ابدیّت.
زندگی پربارِ سِر هیلاری در تاریخ 20 ژوئیه‌ی 1919م. (28 تیر 1298ش.) در شهر اوکلند Auckland و در کشور زلاند نو آغاز شد. او توانست به عنوان اوّلین بشر خاکی در یک کار گروهی و تحت سرپرستی جان هانت John Hunt و تحت لوای نهمین گروه کوهنوردی اعزامی انگلستان به اورست Mount Everest، و هنگامی که 12367 روز از زندگی وی می‌گذشت، به همراه شرپا Sherpa کوهنوردِ همراه خویش، یعنی تنزینگ نورگِی Tenzing Norgay، پای بر بلندترین چکادِ خشکی نهد. امّا همگی بر آن اذعان دارند که آن چیزی که هیلاری را در پیش چشم جهانیان نمایاند و او را به روایتی هیلاری کرد، به زیر پای کشیدن مرتفع‌ترین قلّه‌ی جهان نبود، بلکه خدمات عدیده‌ای بود که سالهای بعداز صعود قلّه، در کشور محروم نپال به انجام رسانید. درک محرومیّت مردم و ساخت درمانگاهها، مدارس و مؤسسات آموزشی عدیده در این کشور، رفتاری بود که باعث شد تا بتواند قلب یکایک مردم این کشور شرقی را فتح کند.
وی در سن 16 سالگی با حضور در دامنه‌های کوه Mount Ruapehu در سفری که با دیگر همشاگردی‌هایش از طرف مدرسه رفته بود، به کوهنوردی علاقه‌مند شد و آنجا بود که فهمید با اینکه با 195 سانتی‌متر قد در آن سنّ و سال بدقواره و دراز به‌نظر می‌رسد، امّا بنیه‌ای بسیار قوی دارد و یک‌سروگردن از دیگر همسن و سالهایش برتر است. وی بالاخره توانست در سال 1939م. (1318ش.) یعنی 20 سالگی موفّق به انجام اوّلین صعود جدّی زندگی خود با فتح قلّه‌ی کوه اولیوِر Mount Oliver در آلپ جنوبی Southern Alps شود. بعداز چندی به همراه برادرش رکس Rex به پرورش زنبور عسل روی آورد. شغلی تابستانی که به وی اجازه می‌داد تا زمستانها به صعود قلل بپردازد.
درپی بروز جنگ جهانی دوم وی متقاضی حضور در نیروی هوایی شد امّا بلافاصله تقاضانامه‌ی خویش را پس گرفت و این‌گونه بیان نمود که «وجدان مذهبی‌ام مرا از این‌کار منع می‌کند». چندی بعد، هنگامی که شعله‌های جنگ به اقیانوس آرام نیز کشیده شد، هیلاری مجبور به انجام خدمت سربازی در نیروی هوایی سلطنتی زلاند نو RNZAF شد.

هیلاری قبل‌از صعود موفّقیّت‌آمیز سال 1953م. (1332ش.)، یک‌بار نیز در سال 1951م. (1330ش.) همراه با تیمی از انگلستان به رهبری اریک شیپتون Eric Shipton، برای صعود به اورست و همچنین در سال 1952م. (1331ش.) به همراه دوستش جورج لُوِه George Lowe، بازهم در تیمی به رهبری شیپتون، برای صعود به  چواُیو Cho Oyo عازم نپال شده بود. امّا متأسفانه موفّق به صعود آنها نشده بود.

1953، فتح اورست

تبّتی که شدیداً تحت کنترل چینی‌ها قرار داشت، مسیر صعود به اورست را بسته بود و نپال نیز تنها اجازه‌ی یک صعود در سال را می‌داد. یک تیم کوهنوردی سوئیسی (که تنزینگ نورگی هم در آن شرکت داشت) تلاش کرده بود تا در سال 1952م. (1331ش.) خود را به قلّه برساند، امّا به دلیل بدی شرایط جوّی از 240 متری آن بازگشته بود.
سال 1952م. (1331ش.) در طی سفری به منطقه‌ی آلپ، هیلاری Hillary متوجّه شد که وی و دوستش، جورج لُوِه George Lowe، به تیم صعود انگلیسی سال 1953م.(1332ش.) دعوت شده‌اند. وی نیز بی‌گمان این دعوت را پذیرفت.
در ابتدا نام شیپتون به عنوان سرپرست تیم مشخّص شده بود، امّا به‌یکباره هانت جایگزین وی شد. همین امر باعث شد تا هیلاری قصد خروج از تیم را بنماید ولی هم هانت و هم شیپتون وی را متقاعد به ماندن در تیم نمودند. هیلاری قصد داشت در تیم حمله‌ای متشکّل از خود و لُوِه قرار گیرد. امّا هانت دو تیم با ترکیبی دیگر را تدارک دید. یک تیم با حضور تام بوردیلون Tom Bourdillon و چارلز ایوانز Charles Evans و تیم دیگر شامل هیلاری و تنزینگ. به همین سبب هیلاری به ناچار مجبور شد تا خود را با تنزینگ ـ شرپای نپالی ـ هماهنگ کند.
تیم کوهنوردی هانت همانند بسیاری از دیگر تیمها، سازمان‌یافته و گروهی عمل می‌کرد. لُوِه سرپرستی صعود از مسیر یخی و عظیم سینه‌کش لوتسه Lhotse Face را برعهده گرفت و هیلاری نیز مسیری را در میان یخ‌شار خومبو Khumbu انتخاب نمود.
این تیم، بالاخره مقرّ اصلی خود را در ماه مارس 1953م. (اسفند 1331ش.) برقرار نمود. کارها به آهستگی پیش می‌رفت تا اینکه آخرین قرارگاه در گردنه‌ی جنوبی South Col اورست و در ارتفاع 7900 متری برقرار شد. در روز 26 مه 1953م. (5 خرداد 1332ش.) تیم حمله‌ی بوردیلون و ایوانز قصد صعود به قلّه را داشت. امّا به دلیل خرابی دستگاه اکسیژن ایوانز، مجبور به بازگشت شدند. این دو تا 100 متری جنوب قلّه پیش رفته بودند. بعداز این صعود ناموفّق، هانت گروه دیگر حمله، یعنی هیلاری و تنزینگ را برای صعود به قلّه آماده کرد.
برای مدّت 2 روز، برف و باد، گردنه‌ی جنوبی را فرا گرفت. امّا آنها بالاخره در تاریخ 28 مه (7 خرداد) به همراهی یک تیم پشتیبان سه‌نفره شامل لُوِه، آلفرد گریگوری Alfred Gregory و آنگ نَعیما Ang Nyima عازم قلّه شدند. این دو گروه، در ارتفاع 8500 متری چادری برپا کردند و سپس تیم پشتیبان به پایین بازگشت. صبح روز بعد، هیلاری متوجّه شد که چکمه‌هایش در بیرون از چادر سفت و منجمد شده است. دو ساعت طول کشید تا وی آنها را گرم و قابل استفاده نماید. پس از آن او و تنزینگ شروع به بستن کوله‌های حمله‌ی خود که 14 کیلوگرم وزن داشت نمودند. حرکت در آخرین بخش صعود که حدود 12 متر طول داشت بسیار به‌سختی صورت گرفت. همان بخشی که بعداً به قدم‌گاه هیلاری Hillary Step شهرت یافت. هیلاری برای بازکردن راه، گُوِه‌‌ای را در شکاف بین دیواره و یخ قرار می‌داد و تنزینگ نیز به دنبال وی می‌رفت. بعداز صعود این قسمت، کار تقریباً آسانتر شده بود و آنها بالاخره در ساعت 11:30 صبح روز 29 مه 1953م. (8 خرداد 1332ش.) [82 روز قبل‌از کودتای 28 مرداد] به قلّه رسیدند. هیلاری هنگامی‌که پای بر روی قلّه نهاد این جمله را بر زبان راند «بعداز چند ضربت محکم کلنگ بر برف و یخ، بالاخره در صدر ایستاده‌ایم.»
آنها فقط 15 دقیقه در قلّه توقّف کردند. جستجوی آنها برای کشف آثاری از صعود قبلی که مالوری Mallory انجام داده بود، به شکست انجامید. هیلاری از تنزینگ بر روی قلّه عکس گرفت امّا به دلیل اینکه تنزینگ بلد نبود چگونه با دوربین عکّاسی کار کند، هیچ عکسی از هیلاری در قلّه‏ی اورست موجود نیست. هنگام تصمیم برای بازگشت، تنزینگ شکلاتهایی را که به همراه داشت و هیلاری صلیبی را که به گردن داشت، به رسم یادبود در برفها جا گذاشتند.
آن دو با دقّت و احتیاط، شروع به بازگشت نمودند. برف ردّ پایشان را پوشانده و از بین برده بود و این، برگشت را پیچیده‌تر می‌کرد. اما به هر ترتیب راه بازگشت را یافتند. در راه بازگشت، اوّلین فردی که با وی ملاقات کردند، جورج لُوِه بود. وی بخشی از مسیر را با ظرفی پر از سوپی داغ و دل‏چسب به پیشواز آنها صعود کرده بود. هیلاری هنگام  مشاهده‏ی لُوِه به وی گفت: «هی جورج، ما بالاخره دخلِ اون حرومزاده رو آوردیم.»
خبر این صعود موفّقیّت‏آمیز در روز تاج‌گذاری ملکه‌لیزابت دوم Queen Elizabeth II به بریتانیا رسید. همه چیز برای اسقبال از صعودکنندگان مهیّا شد و تیم صعود بعداز رسیدن به کاتماندو Kathmandu مورد استقبال گسترده‌ی بین‌المللی قرار گرفت.

پس‌از اورست

هیلاری در طی سالهای 1956م./1335ش. و 61-1960م./40-1339ش. و همچنین سالهای 65-1963م./44-1342ش. توانست تا ده قلّه‌ی مرتفع دیگر هیمالایا را نیز فتح نماید. او همچنین در تاریخ 4 ژانویه‌ی 1958م./14 دی 1336ش. همراه با تیم اعزامی بین‌المللی مشترک‌المنافع عبور از قطب جنوب، که بخش زلاند نوی آن را وی رهبری می‌کرد، به قطب جنوب رسید. تیم وی اوّلین تیمی بود که مدّتها بعداز آموندسن Amundsen که در سال 1911م./1290ش. و Scott که در سال 1912م./1291ش. به قطب رسیده بودند، پای بر قطب جنوب می‌گذاشت. این تیم همچنین اوّلین تیمی بود که این کار را با استفاده از وسیله‌ی نقلیه‌ی موتوری انجام می‏داد.
هیلاری بعداز فراقِ بال در 3 سپتامبر 1953م. (12 شهریور 1332ش.) با خانم لوییس مری رُز Louise Mary Rose ازدواج نمود و از وی صاحب 3 فرزند به نامهای پیتر (1954م./1333ش.)، سارا (1955م./1334ش.) و بلیندا (1959م./1338ش.) شد. در سال 1975م. (1354ش.) هواپیمای حامل همسر و دختر کوچکش بعداز دیدن وی و بازگشت از روستای فافلو Phaphlu (روستایی که به همّت هیلاری در آنجا بیمارستانی در حال ساخته‌شدن بود.)، درست بعداز بلند شدن از باند فرودگاه کاتماندو، سقوط کرد و هر دوی آنها در این واقعه‌ی دردناک جان‌باختند. این سانحه ضربه‌ی بزرگی برای هیلاری بود. و باعث شد تا وی 14 سال غم فراغ همسر و دخترش را نحمّل کند. امّا بالاخره در تاریخ  21 دسامبر 1989م. (30 آذر 1368ش.) با خانم ژونیJune ، بیوه‌ی دوست صمیمی خود پیتر مولگرو Peter Mulgrew، ازدواج نمود و این وصلت تا پایان عمر وی برقرار بود.
پیتر، فرزند بزرگ هیلاری نیز کوهنورد قابلی شده است. وی در سال 1990م. (1369ش.) توانست قلّه‌ی اورست را فتح نماید. او و جَملینگ تنزینگ نورگِی Jamling Tenzing (پسر تنزینگ نورگِی) در سال 2003م. (1382ش.) به مناسبت پنجاهمین سالگرد اوّلین فتح اورست، بار دیگر برفراز بام دنیا ایستادند.
در سال 1992م. (1371ش.) به پاس خدمات ارزنده‌ی هیلاری، بانک مرکزی زلاند نو، طرح اسکناسهای 5 دلاری خود را تغییر و با طرح جدید حاوی تصویر هیلاری، چاپ نمود و بدین ترتیب او تنها شهروند زلاند نو است که در زمان حیاتش تصویرش بر روی اسکناس چاپ شده است. به پاس خدمات بی‌شائبه‌ی وی در نپال و منطقه‌ی هیمالایا نیز دولت نپال در پنجاهمین سالگرد فتح اورست، شهروندی افتخاری نپال را به‌ وی تقدیم کرد. او اوّلین خارجی در تاریخ کشور نپال بود که موفّق به اخذ این امتیاز می‏شد.

مرگ

در روز جمعه 11 ژانویه‌ی 2008م. (21 دی 1386ش.) و در ساعت 11:20 دقیقه به وقت محلّی، نخست‌وزیر کشور زلاند نو، خانم هلن کلارک Helen Clark، خبر تکان‌دهنده‌ای را به گوش جهانیان رساند. سِر ادموند پرسیوال هیلاری بر اثر عارضه‌ی قلبی و در ساعت 9:00 محلّی (23:30 به وقت تهران)، درست 19950 روز بعداز فتح اورست، در بیمارستان اوکلندسیتی Auckland City Hospital درگذشت و روح بزرگش به بیکرانه‌ی ابدیّت پیوست. به احترام وی، پرچم کشور زلاند نو در تمامی کشور و سفارتخانه‌های زلاند نو در دیگر کشورها و همچنین پایگاههای زلاند نو در قطب جنوب، به حال نیمه‌افراشته درآمد. هیلاری وصیّت کرده بود که بعداز مرگ جسدش را بسوزانند. وی 32317 روز زندگی کرد و منشأ اثر خیر بسیاری در 88 سال زندگی خویش شد. روحش شاد و یادش گرامی.

مأخذ: پایه‌ی اطّلاعاتی این مقاله ترجمه‌ای است آزاد از بخشهایی از مقاله‌ی ادموند هیلاری در دائرة‌المعارف ویکی‌پدیا. محاسبات روزشمار وقایع و تبدیل گاهشماری میلادی به هجری شمسی، تماماً از مترجم است.  

سر ادموند پرسیوال هیلاری

ادموند هیلاری در سال 1953م. (1332ش.) قبل‏از صعود به اورست